نویسنده: نوروزی رحیم



 
حرکت مذهب، در سیاست داخلى ترکیه را مى‏توان، از طریق جریان طریقت‏ها یا سایر گروه‏هاى مذهبى محافظه کار در داخل ترکیه بررسى کرد. این نکته شایان توجه است که اسلام در ترکیه، یک مسئله انحصارى نیست و موضوعى‏فراتر از احزابى نظیر رفاه، یا... در آینده است. حضور شفاف و آشکار اسلام در جامعه ترکیه، از طریق وجود برخى نهادهاى واسطه‏اى که خط مشى خاصى را دنبال مى‏کنند نیز قابل شناسایى و مشاهده است. براى فهم اسلام سیاسى در ترکیه باید از سایر طریقت‏ها و جماعات موجود در سطح این کشور تحلیلى داشته باشیم، زیرا آگاهى نسبت به فرایند شکل‏گیرى، مستلزم آگاهى نسبت به این احزاب و طریقت‏هاست؛ به عبارت دیگر اسلام گرایى‏بر شانه این احزاب و طریقت‏ها ظهور کرده و به قدرت رسیده است.
مسئله طریقت‏هاى مذهبى و میزان نفوذى که مى‏توانند در جامعه اعمال کنند، موضوعى مربوط به زمان حاضر نیست، بلکه از دوران عثمانى اهمیت آن براى سیاست مداران کشور شناخته شده بود. طریقت‏هاى مذهبى یا گروه‏هاى متصوفه در جامعه امروز ترکیه که از نمادهاى غیر دینى استفاده مى‏کند، در صحنه سیاسى و بخش‏هاى اقتصادى، حضور فعال دارند. اختلاف نظر و تنوع اندیشه این گروه‏ها به اندازه‏اى است که برخى اوقات عده‏اى از آنها را در مقابل دیگران قرار مى‏دهد. به طور کلى اضمحلال امپراطورى عثمانى، ضربه شدیدى به این گروه‏ها وارد ساخت و حیات آنها را به زندگى مخفیانه و توام با ترس و هراس تبدیل کرد.
از جمله مهم‏ترین این طریقت‏ها مى‏توان به طریقت نور- بکتاشیه - تیجانیه -نقشبندیه، عجزمندیه، طریقت فتح اله گولن و.. اشاره کرد؛ براى نمونه به معرفى سه طریقت معروف در ترکیه مى‏پردازیم:

1. طریقت نور

اعضاى این طریقت، پیروان "بدیع الزمان نورسى" هستند و نام آن از نام رهبر حزب گرفته شده است. این جریان فکرى که برخى آن را "جنبش" و برخى "طریقت" مى‏شناسند، اندکى پیش از آغاز جمهوریت در ترکیه آغاز شد و تا کنون ادامه دارد. اختلاف نظر در میان نورجوها آن‏قدر گسترده است که برخى گروه‏هاى منشعب شده "راه مبارزه" و عدم پذیرش نظام سیاسى حاکم را مى‏پیمایند و برخى تفریط را به جایى مى‏رسانند که نه تنها از جدال با نظام سیاسى‏پرهیز کرده اند، بلکه خود را به عنوان "حامى فرهنگى نظام سیاسى" مطرح مى‏کنند و آنچه این نظام، به علت اتخاذ سیاست‏هاى غیر دینى و حتى فعالیت‏هاى غیرمذهبى، قادر به انجام آن نیست، از طریق این فرقه‏ها انجام مى‏دهند(نورالدین، 1385 ص، 189).
بدیع الزمان نورسى به سیاست‏هاى دولت که به محدود شدن نقش روحانیون منجر شده بود، معترض بود و در نتیجه به عنوان رهبرى سیاسى شهرت یافت. این گروه مى‏کوشد زیر ساخت‏هاى فرهنگى را از طریق نهادهاى آموزشى فعال کند. این کار در طول زندگى وى و حتى پس از مرگ وى، در دوران حاکمیت نظام جمهورى هم مشاهده مى‏شود. مهم‏ترین اقدام وى در این خصوص، تاسیس یک مرکز علمى و تعلیم دروس آموزش عالى به نام مدرسه در شرق ترکیه است که برخى این مرکز را شبیه دانشگاه الازهر مصر دانسته‏اند.
اینکه بدیع الزمان نورسى، برداشتى متفاوت از دیگر رهبران مذهبى دارد، جاى تعجب نیست، چرا که در آن زمان، مصطفى کمال پاشا یک فرمانده نظامى - ملى بود که علیه بیگانگان مى‏جنگید و با توجه به پیروزى‏هایى که در جبهه‏هاى جنگ داشت، از محبوبیت عمومى برخوردار بود. از این رو مراجع بزرگ مذهبى که از ماهیت واقعى وى آگاه بودند ، نمى‏توانستند بى‏مقدمه، فتوایى علیه او صادر کنند.
بدیع الزمان معتقد بود که ترک‏ها باید از نیروهاى اسلام در سراسر جهان بهره جویند؛ یعنى همان سیاستى که توسط ترکان جوان اعمال مى‏شد. این نظر زمانى ارائه شد که دولت رسما جهت گیرى سکولاریستى یا علمانى 1924 را اتخاذ نکرده بود و نهاد خلافت، هنوز از میان نرفته بود. به دنبال اعمال سیاست‏هاى ضد دینى و خشن که حضور رهبران مذهبى با نفوذ، نظیر نورسى به عنوان مانع براى آن مطرح شده بودند، زندگى وى به زندان یا تبعید خلاصه گردید که وى کتاب " اولین بارگاه نور" را در این دوره نوشت.

2. طریقت فتح الله گولن

این فرقه توسط یکى از پیروان سعید نورسى، به نام فتح الله گولن تاسیس شد و اکنون نه تنها در تمام نقاط ترکیه، بلکه در فراسوى مرزها، فعالیتى گسترده‏اى دارد. این فرقه داراى امکانات بسیار گسترده ارتباطى بوده است و براى ده‏ها هزار دانش آموز بى بضاعت، خوابگاه ایجاد کرده است. این طریقت با در اختیار داشتن یک شبکه خصوصى تلویزیونى بزرگ و یک روزنامه پرتیراژ، در کنار موسسات متعدد چاپ و انتشارات خود توانسته است، خود را به عنوان یکى از نیرو هاى‏اصلى ذى‏نفوذ در صحنه سیاست داخلى ترکیه معرفى سازد.
در سال‏هاى پس از کودتاى نظامى 1980، فتح الله گولن توانسته بود، با گرفتن نظر مساعد ارتش و نظام سیاسى ترکیه، به علت حرکات شدیدا معتدل و اتخاذ خط مشى جداى از حرکات اسلام‏گرایان تندرو توفیقاتى به دست آورد و بخش بزرگى از طریقت نورجو را به دور خود جمع کند. رسانه‏هایى که در اختیار این طریقت بود، همگى در جهت موافق نهادهاى دولتى حرکت مى‏کردند. در آموزش‏هاى آنان ضدیت و مخالفتى با اصول سکولاریسم مشاهده نمى‏شد؛ از این رو فتح الله گولن به مدت زیادى با شماتت و گله گروه‏هاى اسلامى مواجه بود. در تقابل جدال لاییسم و اسلام در ترکیه، وى نقش خنثى و کم رنگ داشت و خود را طرفدار تسامح و تساهل نشان مى‏داد، بنابراین چهره مسالمت‏جو و مخالف خشونت از خود به نمایش گذاشت. این تحرک وى به داخل ترکیه منحصر نبود و دیدار وى با پاپ در واتیکان، به عنوان اینکه جهان به تساهل و تسامح میان همه ادیان نیاز دارد قابل توجه است.
اما در نهایت این چهره مذهبى طرفدار تساهل در ژوئن 1999 به عنوان فردى که با حرکات زیر زمینى، خواهان تغییر تدریجى نظام است، مطرح شد. این اختلاف در تصویر چهره وى به دلیل پخش سخنرانى چندین سال قبل وى که طرفداران خود را به حرکت‏هاى محاسبه شده براى در اختیار گرفتن ارگان‏هاى حساس دولتى دعوت کرده بود، اتفاق افتاد. هرچند گولن ادعا مى‏کرد، این سخنان را براى فرو نشاندن خشم و تسکین اسلام‏گرایان تندرو گفته است و به خاطر بیاناتى که علیه آتاترک بیان داشته بود، عذر خواهى کرد؛ اما به صورت جدى از سوى دادگاه امنیت ملى ترکیه مورد پیگیرى قرار گرفت و بیانات تندى از سوى رئیس جمهور ترکیه سلیمان دمیرل علیه وى عنوان شد. این اتفاق، چهره وى را میان عوام و دولت، به ناگهان مخدوش ساخت و موجب بسیج نیروهاى دولتى علیه وى گردید.

3. طریقت علویان

روابط طایفه علویان با رژیم سکولار، نمونه‏اى منحصر به فرد و در عین حال پیچیده است. روابط علویان، با اکثریت اهل سنت ترکیه نیز داراى همین ویژگى است. قرار دادن علویان در شمار اقلیت‏هاى ترکیه صحییح نیست، زیرا مطابق برآوردها، جمعیت این طایفه، به حدود بیست میلیون نفر مى‏رسد. علویان عمدتا در سه گروه نژادى عرب، کردها و ترک دسته بندى مى‏شوند. علویان عرب در ترکیه "نصیرى‏ها" نامیده مى‏شوند و جمعیت آنها به حدود سیصد هزار نفر مى‏رسد که بخش اعظم این جمعیت در ایالت اسکندرون زندگى مى‏کنند، بقیه در ایالت ازنه و مرسین و گروه‏هاى کوچکى از آنان در استانبول و آنکارا زندگى مى‏کنند. عربى، زبان مادرى علویان عرب محسوب مى‏شود. علویان ترک که در ترکیه، "هاتاى" نامیده مى‏شوند، عمدتا در مناطق جغرافیایى به هم پیوسته زندگى مى‏کنند که آناتولى داخلى و امتداد غربى آن را تشکیل مى‏دهد. (موسوى، 1384، ص74)
علویان ترکیه از آغاز قرن 16 میلادى، همواره در معرض فشارهاى نیروهاى عثمانى قرار داشتند. از این‏رو اطلاعات، مربوط به باورهاى دینى این طایفه، مبهم و نامشخص بوده است؛ اما صوفى‏گراى بزرگ حاج بکتاش، در باورهاى مذهبى علویان جایگاه محورى داشته است. علویان ترکیه به گونه‏اى آشکار، با اندیشه‏هاى مذهبى شیعه اثنى عشرى اشتراک دارند؛ اما پنهان کارى و تقیه در عبادات و سلوک دینى، مدل جدیدى از آیین‏هاى دینى را به وجود آورد که چندان شباهتى به عبادات مسلمانان ندارد.

ظهور علویان

علویان در تاریخ سیاسى دولت عثمانى، از پیروان و مدافعان دولت شیعى صفوى در ایران محسوب مى‏شوند. از این‏رو، آنان در واقع قربانى کشمکش‏هاى صفوى - عثمانى در آغاز قرن 16 میلادى هستند. علویان از همان دوران، زندگى مخفیانه را شروع کرده بودند و درون‏گرا شدند.
این وضعیت، تا زمان اعلام جنگ آزادیبخش ملى به رهبرى کمال آتاترک در 1923 ادامه یافت. علویان از اعلام نظام جمهورى که بر پایه سکولاریسم بود، استقبال کردند، زیرا این مسئله فرصتى براى عرض اندام به آنها مى‏داد؛ به این ترتیب علویان به یکى از پایه‏هاى مهم نظام جمهورى سکولار ترکیه تبدیل شدند. درست به همین دلیل است که علویان ترکیه، در همه مناسبت‏ها در کنار عکس‏هاى امام على و حاجى بکتاش، عکس مصطفى کمال اتاترک را نصب مى‏کنند. علت اساسى این حمایت، رهایى از چهار قرن سرکوب توسط حکومت سنى مذهب عثمانى بوده است.
با این حال، على رغم بهبود وضعیت علویان در دوره جمهورى، سیاست احتیاط و محافظه کارانه علویان در برابر قدرت سیاسى ترکیه ادامه داشت. آنها از مسئولیت‏هاى مهم ادراى حذف مى‏شدند البته نباید فراموش کرد که فاصله جغرافیایى از مرکز نیز از عوامل اصلى این وضعیت محسوب مى‏شد.
بهبود روابط نظام سیاسى با اسلام‏گراها یا عدم آن، یکى از معیارهاى مهم بهبود مناسبات میان دولت و علویان ترکیه به شمار مى‏آید. در این میان، علویان از تقویت روابط دولت با اسلام‏گراهاى این کشور نگران مى‏شوند. این نگرانى، به ویژه در دهه 50 میلادى و در دوره نخست وزیرى عدنان مندرس و دیگر دولت‏هاى ائتلافى که حزب سلامت ملى به رهبرى نجم الدین اربکان در آنها شرکت داشت، تشدید مى‏شد. نظام سیاسى ترکیه از یک سو فشارهاى سکولاریستى خود را بر جناح‏هاى اسلامى تشدید مى‏کرد، و از سوى دیگر و به صورت همزمان با علویان از موضع گرایش اسلامى سنى‏گرا برخورد مى‏کرد.
بدین ترتیب علویان ترکیه به این نتیجه رسیدند که آنها شهروندان درجه دوم‏اند و فراتر از این. در اواخر دهه 70 و نیمه اول دهه هشتاد میلادى، اقدامات خشونت آمیز علیه علویان ترکیه، افزایش یافت که در نتیجه تعداد فراوانى کشته بر جاى نهاد.
کودتاى 12 دسامبر1980 در کشور ترکیه، یک روز سیاه براى علویان به شمار مى‏آید، زیرا نظامیان جدید این کشور، در چارچوب تقویت گرایش اسلامى سنى‏گرا، تدریس مواد دینى را در مدارس این کشور اجبارى کردند. این اقدام با مصوبه 1982 شکل قانونى به خود گرفت (پیشین، ص 79). در پى این تحولات بیانیه علویان از سوى شخصیت‏هاى سکولار همه مذاهب و نژادهاى ترکیه منتشر شد و یک رویداد مهم در تاریخ مبارزه علویان ترکیه تلقى مى‏شد، زیرا در این بیانیه که در مارس 1989 انتشار یافت، براى نخستین بار، موضوع بحران علویان در ترکیه، به صورت شجاعانه و کم نظیر مطرح شد.
از زمان انتشار این بیانیه، علویان ترکیه، به اقدام‏هاى متنوع براى طرح مشکلات خود و شفاف کردن آن مبادرت کردند. در سال‏هاى اخیر موج تاسیس نهادهاى تقویت کننده فرهنگ علویان ترکیه به راه افتاده است. این، نشان دهنده بالا رفتن آگاهى‏هاى علویان و تمایل آنها به حضور بیشتر در صحنه سیاسى و اجتماعى ترکیه است. مطالبات علویان به صورت آشکار و در بیانیه مشترک گروه‏هاى مدنى علوى که به تاریخ 1994/10/30 منتشر شد، انعکاس یافت. در این بیانیه محورهاى زیر مورد ملاحظه قرار گرفت:
1. لغو ایدئولوژى سنى مذهب دولت و سکولار کردن گرایش دولت.
2. پایان دادن به نظارت دولت در امور دینى و مستقل کردن مذاهب در امور داخلى خود و در نتیجه قطع بودجه دولتى ریاست امور دینى این کشور. این گرایش مى‏تواند به وفاق ملى کمک کند.
3. مفهوم سکولار دولت باید در عمل و به صورت کامل اجرا شود و با اندیشه‏هاى مغایر سکولاریسم مبارزه شود. این یکى از راه‏هاى مهم تقویت دموکراسى در این کشور است.
4. آموزش‏هاى مذهبى سنى‏گرا در مدارس باید لغو شود، تا وفاق ملى بیشتر شود.
5. لغو مواد مغایر سکولاریسم و مفهوم جامعه مدنى، از قانون اساسى ترکیه.
6. پایان دادن به ممنوعیت فعالیت سیاسى نهادهاى مدنى و گروه‏هاى دانشجویى و دانشمندان و کارگران
7. پایان دادن به انحصار قدرت در دست نژاد ویژه و توسعه دامنه حقوق شهروندى.
8. مقررات کنوانسیون‏هاى بین‏المللى باید بى کم و کاست در ترکیه اجرا شود. (موسوى، همان، ص 81-82).
مى‏توان گفت که نظام سیاسى ترکیه، علویان را وسیله اى مى‏بیند که به وقت نیاز، به ویژه در هنگام بروز ضرورت صف‏آرایى در برابر اسلام‏گرایان به آنها متوسل مى‏شود، از این رو احزاب سیاسى ترکیه، به ویژه آنان که از دهه نود به بعد، در قدرت مشارکت مى‏کردند، تلاش‏هاى فراوانى براى نزدیک شدن به علویان از خود نشان مى‏دادند. مقامات رسمى و از میان آنها سلیمان دمیرل رییس جمهور پیشین، براى نخستین بار در تاریخ ترکیه، در مراسم علوى حاج بکتاش در تاریخ 1994 شرکت کرد. اهمیت مسئله علویان در این نکته نهفته است که آنها یک جریان ریشه دار در جامعه این کشور هستند که دولت ترکیه و الگوى سکولاریسم طى بیش از هشت دهه نتوانسته آن را از میان برده، یا مخاطراتش را کاهش دهد.

نتیجه

شرح مختصرى از طریقت‏هاى اسلام‏گرا در ترکیه، همه آنچه از این جریان مهم در ترکیه وجود دارد بیان نکرده است، علیهذا گوشه‏هایى از سیر تکوین و شکل‏گیرى و نقش آنها در سیاست‏گذارى‏هاى ترکیه را بر خواننده روشن مى‏کند و فهم تحولات اخیر اسلام‏گرایى در ترکیه و فراز و فرودهاى آن در قرن بیستم، با شناخت این طریقت‏ها آسان‏تر خواهد بود. ترکیه‏اى که با داشتن یک نظام لاییک، از سویى سعى دارد، به اتحادیه اروپا پیوند خورده و از سویى برنقش تاثیرگذار خود در جهان اسلام همچون گذشته اصرار ورزد و از سوى دیگر گام‏هاى استوار خود را در راه توسعه و پیشرفت، هرچه محکم‏تر بردارد.
منابع
× دانشجوى کارشناسى ارشد علوم سیاسى، دانشگاه آزادکرج.
1. موسوى، سید حسین؛ محمد نورالدین، ترکیه، جمهورى سرگردان، تهران، مرکز پژوهش‏هاى علمى و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، چاپ اول، 1384.
2.نایینى، محمد رضا، تعامل دین و دولت در ترکیه، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى وزارت امور خارجه، چاپ اول 1380.
3. آقازاده، مازیار؛ تقابل اسلام گرایى و لاییسم در ترکیه امروز، کتاب آسیا، تهران، موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین المللى ابرار معاصر، چاپ اول 1384.
4. صولت، رضا؛ نقش و کارکرد احزاب سیاسى در ترکیه، کتاب آسیا، تهران، موسسه فرهنگى مطالعات و تحقیقات بین‏المللى ابرار معاصر، چاپ اول 1384.
ماهنامه پگاه حوزه شماره 300: